زندگینامه پروفسور لطفیزاده
تمامی لوازم پیرامون ما که از اندکی هوشمندی و توانایی محاسبه برخوردار باشند بر اساس منطق فازی که از ابداعات دانشمند برجسته ایرانی، پروفسور لطفیزاده است، طراحی شدهاند. این منطق جهان علم و صنعت را دگرگون ساخته و بین بله و خیر (منطق کلاسیک ارسطویی) منطق «شاید» را که تا سال 1970 ماشین و کامپیوتر از تشخیص آن عاجز بودند، ارائه کرده است. به طور مثال در ماشینهای لباسشویی با سیستم کنترل اتوماتیک فازی، ماشین میتواند ضمن برآورد مقدار و تشخیص جنس لباسها میزان تمیزی و چرکی آنها را حدس زده و بر اساس یافتههای خود حرارت آب، مقدار آن و نیز سرعت چرخش ماشین را تعیین کند.
پروفسور «لطفیزاده» که در جهان علم به پروفسور « زاده» مشهور است در سال 1921 در شهر باکو در جمهوری آذربایجان به دنیا آمد. مادرش پزشکی روس و پدرش روزنامهنگار ایرانی اهل اردبیل بود. او در سن 10 سالگی همزمان با حکومت دیکتاتوری استالین و در اثر شیوع قحطی در سال 1931، به همراه خانواده مجبور به مراجعت به خانه پدری شد و در تهران زندگی جدیدی را شروع کرد. لطفیزاده در کالج البرز تهران تحصیلات متوسطه را به پایان رساند و در کنکور سراسری، مقام دوم را کسب کرد. او در سال 1942 رشته برق و الکترونیک دانشگاه تهران را با موفقیت به پایان رساند و هنگام جنگ جهانی دوم برای ادامه تحصیلات به امریکا رفت و دوره فوقلیسانس مهندسی برق را در انستیتوتکنولوژی ماساچوست (MIT) گذراند. سپس در سال 1949 موفق به دریافت درجه دکترای خود از دانشگاه کلمبیا شد و در فاصله سالهای 1963 تا 1968، ریاست دانشکده مهندسی برق دانشگاه کالیفرنیا در برکلی را عهدهدار بود. در سال 1965 وی تئوری و منطق فازی را پایهگذاری کرد و در یک مقاله علمی، مفهوم مجموعه فازی را بر اساس زبان طبیعی معرفی کرد. بر خلاف آموزش سنتی در ریاضی، او منطق انسانی و زبان طبیعت را وارد ریاضی کرد. اگر در ریاضی، دو رنگ سیاه و سفید را صفر و یک تصور کنیم، منطق ریاضی، طیفی جز این دو رنگ سفید و سیاه نمیبیند و نمیشناسد، ولی در مجموعههای نامعین منطق فازی، بین سیاه و سفید مجموعهای از طیفهای خاکستری هم لحاظ میشود و به این طریق فصل مشترک سادهای بین انسان و کامپیوتر به وجود میآید. پس از این معرفی، بیش از 15 هزار مقاله علمی توسط دانشمندان جهان درباره منطق فازی و کاربردهای گسترده آن، در نشریات علمی منتشر شد و در حدود 3 هزاردرخواست ثبت اختراع در این زمینه در کشورهای مختلف به عمل آمد.
این منطق اولین بار در سال 1974 در اروپا برای تنظیم دستگاه تولید بخار در یک نیروگاه، کاربرد عملی پیدا کرد. با پیشرفت چشمگیر ژاپن در عرصه وسائل الکترونیکی، در سال 1990 کلمه « فازی» در آن کشور به عنوان «کلمه سال» شناخته شد. امروزه 12 ژورنال علمی دنیا که در عناوین آنها کلمه «فازی» دیده میشود به چاپ میرسد. پروفسور لطفیزاده به طور رسمی از سال 1991 بازنشسته شده و مقیم سانفرانسیسکو است. وی به هنگام فراغت به سرگرمی محبوبش عکاسی میپردازد. تاکنون شخصیتهای معروفی همچون روسای جمهور امریکا، ترومن و نیکسون، رو به دوربین وی لبخند زدهاند. سرگرمی دیگر لطفیزاده «Hi-Fi» است. او در اتاق نشیمن خود بیست و هشت بلندگوی حساس تعبیه کرده تا به موسیقی کلاسیک گوش کند. او در فاصله سالهای 1986 تا 2001 میلادی چهارده دکترای افتخاری از دانشگاههای فرانسه، آلمان، ایالات متحده، کانادا، اسپانیا، آذربایجان، چک و لهستان دریافت کرده است. همچنین موفق به کسب بیش از ده مدال و نشان افتخار و حدود پانزده جایزه بینالمللی از مؤسسات علمی جهان، به ویژه انجمن بینالمللی مهندسان برق و الکترونیک،IEEE شده است. از آخرین افتخارات وی میتوان به کسب بیش از 12 دکترای افتخاری و جایزه دیگر در چهار سال اخیر اشاره کرد. او در سخنرانی خود در دانشکده فنی برلین در سال 2005، مطالبی را در مورد اوضاع مهاجران در کشورهای غربی بیان کرد: «میخواهم مقایسهای کنم بین جامعه ایرانیها در امریکا، کانادا و آلمان. یک فرق اساسی این است که ایرانیهای مقیم کانادا برای دولت کار میکنند. ولی آنچه در برلین متوجه شدم، این است که ایرانیها یا در صنایع و یا در دانشگاهها کار میکنند و ندیدم که یک ایرانی در استخدام دولت آلمان باشد. به گمان من این موضوع مربوط میشود به اینکه آلمان یک جامعه سنتی است و یک فرق اساسی بین خارجیها و آلمانیها وجود داشته و دارد. این مسئله فقط مربوط به آلمان نیست، مربوط به تمام کشورهای اروپایی است». به نظر او امروزه اوضاع در کانادا و امریکا عوض شده است ولی مهاجران همچنان با محدویت در ارتقای اجتماعی، مانند ریاست بر یک دانشگاه معتبر، مواجهند.
نظر او در مورد ملیتش چنین است: «مهم نیست که من امریکایی هستم یا روس یا ایرانی یا آذربایجانی و یا هر جای دیگر، من از همگی این فرهنگها تأثیر گرفتهام و احساس آرامش و راحتی از همگی آنان دارم. سرسختی، کلهشقی و نترسیدن از گرفتار شدن در مباحثه عادت بسیاری از ترکهاست. این هم قسمتی از شخصیت من است. من میتوانم بسیار سرسخت باشم. این همان چیزی است که برای من در راه خلق منطق فازی مفید بوده است.»
زندگینامه بهروز فروتن؛ بنیانگذار شرکت بهروز
من بهروز فروتن در سال 1324 در تهران متولد شدم و در امیریهی تهران بزرگ شدم. در سن ده سالگی پدرم را از دست دادم. ایشان رئیس ادارهی آگاهی بود البته زمانی که من به دنیا آمدم بازنشسته شده بودند. مهمترین چیزی که از پدرم به یاد دارم این است که میگفت انسان باید جوهر کار داشته باشد. در زمانی که ایشان در قید حیات بودند ما از نظر مالی چندان مشکلی نداشتیم با این حال ایشان اصرار داشتند ما در ایام تعطیل کار کنیم. مهم نبود چه کاری انجام میدهیم بلکه مهم این بود که با فرهنگ کار آشنا شویم.
از بچگی سختی زندگی را ناخواسته حس کردم قبل از اینکه زندگی را ببینم سختی زندگی برایم نمایان شد به همین دلیل احساس می کنم یک حالت خود ساختگی خاص دارم.
با وجود اینکه بچه ضعیفی بودم، اول کارهای شخصی انجام میدادم مثلاً تابستانها شکلات و اسباب بازی میفروختم. بعد به دنبال کار فنی رفتم و اکثر مواقع درآمدم را برای مسائل تحصیلی یا هزینهی روزمره مصرف میکردم بیشتر درآمدم را هم به مادرم میدادم تا برایم پسانداز کند. پس از فوت پدرم خیلی از امکانات از ما گرفته شد ولی مادرم با گذشت و عاطفهای که داشت سرپرستی ما را به عهده گرفت. مادرم را هم پانزده سال پیش از دست دادم.
در هر حال با همهی مشکلاتی که بود من هم درس خواندم و هم کار کردم و از حاصل کارم، درسم را ادامه دادم. مادرم در این کار مرا بسیار تشویق کردند به نظر من هیچ انسانی موفق نمیشود مگر اینکه تشویق بشود و یا خودش را باور داشته باشد. تشویق، انگیزه و قدرت و روحیهای ایجاد میکند که انسان بیش از توان جسمیاش کار کند.
من وضعیت استثنایی داشتم چون پدرم را از دست داده بودم یک مقدار فکرم جلوتر از ذهنم بود. از درک مفاهیم و راهنمایی دیگران بهترین بهره را میبردم و موقعیت را خوب میسنجیدم و جلو میرفتم.
یک دورهی شبانهروزی در اداره وزارت کشاورزی و صنایع معادن بود که دیپلم فنی میدادند. اگرچه جدا شدن از خانواده خیلی سخت بود ولی چون من به کار فنی خیلی علاقه داشتم و به آنجا رفتم و در رشتهی مدل سازی و ریختهگری درس خواندم بعد به کلاسهای شبانه دانشگاه تهران رفتم و لیسانس مدیریت گرفتم. به این دلیل کلاسهای شبانه را انتخاب کردم که میخواستم روزها کار کنم. سپس معلم آزاد شدم و مدتی بعد امتیاز یک دبیرستان را خریدم و شروع به کار کردم. من از تمام کارهایی که در دوران زندگیام انجام دادم راضی هستم سختیها را پذیرفتم تا بتوانم از خوبیها لذت ببرم. موفقیتهای من از لابهلای شکستها و سختیها به دست آمده است. یک مدیر کسی است که بپذیرد مشکل را باید حل کند و متعهد باشد.
من کارم را از درون خانه شروع کردم مواد غذایی درست میکردم و به فروشگاهها میدادم ولی آنها کالاهای من را نمیخریدند. بالاخره خانهام را فروختم و با پول آن کار را شروع کردم به تدریج با 11 نفر از بستگانم شریک شدم. در حال حاضر ما نزدیک به 1000 نفر پرسنل داریم و شش نقطه از کشور تحت لیسانس صنایع غذایی بهروز کار میکنند.
من در مورد صنایع غذایی اطلاعات فنی نداشتم و بدون داشتن سرمایه و امکانات کار را شروع کردم و جلو رفتم و رمز موفقیت من این بود که از سختی کار لذت میبردم و از حضور پر تلاش همکارانم و بودن در بین آنها خوشحال میشوم.
من فکر میکنم هر کسی خودش را باور داشته باشد موفق میشود. اگر به خودت احترام گذاشتی و برای باورت ایستادگی کردی و در مقابل اشتباهت عذر خواهی کردی خودت را شناختهای. ما باید سعی کنیم نکات منفی و مثبت خودمان را بشناسیم و خودمان را باور داشته باشیم. من زندگی را اول در ذهنم ترسیم میکنم و اگر ایرادی داشت آنرا تغییر میدهم یعنی روی حرفهایم متعصب نیستم و پذیرای حرفهای دیگران هستم تکامل را در خودم نمیبینم بلکه در جمع میبینم. ما نباید کار را عار بدانیم ارزش کار باید مهم باشد. من در 45 سال پیش کار را بازی میدانستم و این کارها را انجام میدادم و امروز هم همین کار را انجام میدهم چون امروز هم کار را بازی میدانم.
تهران، بزرگراه همت جنب برج میلاد، دانشگاه علوم پزشکی ایران
پست الکترونیکی: PR@iums.ac.ir
مرکز تلفن دانشگاه : ۸۶۷۰۱-۰۲۱
کد پستی: ۱۴۴۹۶۱۴۵۳۵
صندوق پستی: ۱۴۶۶۵-۳۵۴
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دفتر کارآفرینی می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2015 All Rights Reserved | دفتر کارآفرینی
Designed & Developed by : Yektaweb